به همین بهانه به سراغ تعدادی از کارآفرینهای زن که برخی هم سرپرست خانوارهستند رفتیم تا در شروع سال جدید که عنوان آن سال «تولید؛ پشتیبانیها و مانعزداییها» است کمی از دغدغهها و خواستههای آنها را روایت کنیم.
حفظ کارگاه
مریم افتخاری، یکی از کارآفرینهای کمیته امداد چند سالی است در عرصه دوخت چادر به صورت جدی مشغول است، او که پیش از کرونا بیش از ۱۶ نفر با او همکاری داشتند، این روزها با چهار نفر کار تولیدش را انجام میدهد.
او از نداشتن سفارش دوخت برایم تعریف میکند و میگوید: از زمان شیوع کرونا به دلیل افزایش قیمتها با کمبود سفارش مواجه هستیم. برای مثال چادر مشکی درجه یک قبلاً حدود ۱۰۰ هزار تومان بوده که این روزها به ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان رسیده و این در حالی است که معمولاً در یک خانواده متوسط اگر چند نفر نیاز به چادر داشته باشند امکان تهیه آن وجود ندارد.
او توضیح میدهد: در گذشته چادر رنگی بین ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان قیمت داشت اما اکنون از مبلغ ۱۰۰ هزار تومان به بالا شروع میشود. اگرچه در حال حاضر نگذاشتهایم کارمان تعطیل شود اما فقط اجاره مغازه و کارگاه ماهانه ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است، دستمزد فروشنده را هم باید بپردازم، هزینههای جانبی، آب، برق، گاز و... هم به آن اضافه میشود.
او معتقد است درحال حاضر حمایت از تولیدکننده بسیار در اولویت قرار دارد و با تعطیلیهای ناشی از کرونا و همچنین افزایش بیرویه قیمتها، تولیدکنندهها به خصوص بانوان دچار مشکلات جدی هستند.
این تولیدکننده تأکید میکند: عدم ثبات بازار هم مشکلی جدی است. امروز جنسی را که برای تولید خریداری میکنیم پس از فروش دوباره برای خرید همان جنس که میرویم، قیمت آن بسیار بالا رفته است در واقع همان سودی که کردهایم را باید برای خرید جنس بعدی هزینه کنیم. ازاینرو بسیاری از همکاران ما کارگاههایشان را تعطیل کردند و عدهای نیز مثل من تعداد کسانی که با آنها کار میکردند را کاهش دادند.
کاهش هزینهها برای پرداخت اقساط
زینب سادات زارع که در بحث گیاهان دارویی و خشکبار فعالیت میکند، میگوید: روزهای خیلی سختی را میگذرانیم. به هرحال وامهایی را که برای کارمان گرفتیم باید اقساطش را پرداخت کنیم که شرمنده ضامنها نشویم. در مدت دوران کرونا همه پساندازم را برای پرداخت اقساط هزینه کردهام. برای مثال محل کارگاه و منزلم در یک خانه دوطبقه کوچک بود اما اجاره همان منزل و کارگاه از ۴ میلیون به ۷ میلیون تومان افزایش پیدا کرد و با توجه به خرابی بازار امکان پرداخت این اجاره برایم مقدور نبود. ازاین رو مجبور شدم باوجود سختی راه، به دلیل اجاره مناسبتر به گلبهار نقل مکان کنم.
او که دانشآموخته مهندسی مدیریت پروژه است، توضیح میدهد: پیش از کرونا مستقیم و غیرمستقیم بیش از ۱۰ نفر برای من کار میکردند اما در حال حاضر خودم به تنهایی مجبورم کارها را انجام دهم. برای مثال کسی که برای من گیاهان دارویی را الک میکرد روزانه مبلغ ۱۰۰ هزار تومان دستمزدش بود، اما این رقم درحال حاضر به ۱۷۰ هزار تومان رسیده است و متأسفانه وقتی سفارش وجود ندارد یا بسیار اندک است عملاً امکان پرداخت دستمزد کارگران را ندارم.
زینب سادات در حالی که سعی میکند همواره امیدوار باشد، تأکید میکند: به هر حال باید امسال را هم مانند سال گذشته هرطور که هست با سربلندی بگذرانیم تا دوباره مشتریهایمان را داشته باشیم.
او حمایت مسئولان را در پشت سر گذاردن این روزهای سخت بسیار مؤثر میداند و میگوید: کمیته امداد در این مدت دوباره یک وام ۵۰ میلیون تومانی به من داد تا حداقل از جمعآوری کارگاه جلوگیری شود زیرا خیلی از جنسهایم را مرجوع کردم. بخشی از گیاهان دارویام پروانه زد و... به هر حال در این یک سال توانستم اقساطم را پرداخت کنم و همه امید ما تولیدکنندهها این بود که در سال جدید بخشی از ضرر و زیانها جبران شود اما بحث کرونا مسئلهساز شده است.
دغدغههای بانوان سرپرست خانوار
زکیه دلخسته، یکی از تولیدکنندگان پوشاک لباس بچه، سالهاست کارگاهی راهاندازی کرده و تعداد زیادی از زنان سرپرست خانوار با او به صورت مستقیم و غیرمستقیم مشغول کار بودهاند. او یکی از بانوانی است که علاوه بر دغدغه مادر بودن، حمایت از کارگرانش را دارد و این روزها به دلیل تورم و کرونا کارگاهش تعطیل شده است و تنها اتاق خانه مستأجری را تبدیل به کارگاه کرده تا چرخ کُند تولیدش را بگرداند. او میگوید: با پنج نفر از زنان سرپرست خانواری که سالها به صورت دائمی برایم کار میکنند، همچنان کار را ادامه میدهم و دوباره امکان به کارگیری خیاطهای دیگر در کارگاههای خانگیشان را ندارم.
این بانوی پرتلاش توضیح میدهد: با توجه به تورم، سودها را پایین آوردم برای مثال، پارچه کیلویی سوپر نخ در آخر تابستان ۹۹ بین ۱۳۰ تا ۱۴۰ هزار تومان بود اما درحال حاضر ۱۹۰ هزار تومان است و به سختی پیدا میشود. از طرفی مجموعه سفارشها کم و هزینههایی چون اجرت خیاط، نخ، ایاب و ذهاب، اجاره و... افزایش یافته است، بههمین خاطر سودم را کاهش دادهام تا بتوانم با فروش بیشتر کمبودها را جبران کنم. اما روزگار برای ما کارآفرینهای بانو بهسختی میگذرد.
عدهای کارگاه خود را جمع کردهاند و افرادی مانند من با چند فرزند در یک طبقه کوچک یکخوابه که همان اتاق هم به ناچار تبدیل به کارگاه شده است، روزگار بسیار سختی را میگذرانند، زیرا امکان پرداخت اجاره کارگاه و خانه بزرگتر را نداریم.
او تأکید میکند: پرداخت اقساط برایمان اولویت است اما ناگزیر با عقب افتادن آن مواجهایم.
کلام آخر
کرونا و تحریمها مانع تلاشگری زنان در عرصه اقتصاد و کارآفرینی نشده است اما امروز بیش از پیش نیازمند حمایت مسئولان از تولیدکنندگان بهخصوص کارآفرینان زن سرپرست خانوار هستیم، آنهایی که اولویتشان بدست آوردن روزی حلال برای بچههایشان است تا شهریه دانشگاه و ازدواج آنها را تأمین کنند و همه این سالها برای راهاندازی کار و اشتغالزایی دیگر زنان سرپرست خانواده از هیچ تلاشی دریغ نکردهاند، امیدوارم با درایت مسئولان این مسیر ادامه یابد.
نظر شما